سلام دوستای گلم اولین محرم رهاکوچولوی مامان که 4ماهش بود و برای شیرخوارگان علی اصغر لباس پوشید.
12بهمن 1393واسه فرار از سرمای شهرمون واینکه یه آب هوایی عوض کنیم کلی خرید داشتیم واسه عیدمون با عمو احسان و دوست بابا وحید رفتیم قشم
خیلی مسافرت خوبی بود خداییش وخیلی خوش گذشت
ورود به بندر وسوار بر لندیگراف
دوقلوهای گل همسفرمون فردین وفرزین
واسه اینکه بریم دلفینارو ببینیم سوار قایق شدیم البته یه قایق اختصاصی واسه خودمون رفتیم اما چون هوا مناسب نبود دلفینا نمیومدن بالا وما اونارو ندیدیم اما بچه هاتوی ماسه های ساحل کلی بازی کردن وخوش گذشت
اینم اسم رها کوچولو که روی ماسه ها نوشتم
سلام دوستای گلم خوبین؟خوشین؟
تولد دخترک ماهم به خوبی انجام شد
سه شنبه 26خرداد 94آخه 28 اول ماه رمضون بود و همه روزه بودن .......
حالا بدون معطلی بریم سراغ عکسای تولد رها خانم
اینم از مهمونای کوچولوی ما که کنترلشون واقعا سخت بود
رها کوچولوی مامان که واقعا خیلی دختر خوبی بود واصلا مامنشو اذیت نکرد فقط اولش یه کمی گریه میکرد که میخواست همش بغل عمه جونی باشه اما حالا با این چوب دستی یه عدد کفشدوزک خوشحال وخندون داریم
تم تولد امسال رو کفشدوزکی انتخاب کردم تعداد مهمونامون هفتاد نفری میشد و دست همه مهمونامون درد نکنه که با اومدنشون به جشنمون صفا دادن تولد امسالو یه جشن بزرگ گرفتیم ا
آخه یکسالگی مهمترین تولده اما از سالای بعد ایشالا یه جشن کوچیک وخودمونی میگیرم
کیک تولد وشکلاتای کفشدوزکی
رها کوچولو با نگین خانم که سخت مشغوله تا بتونه کلاه تولد دختر عموشو بزاره روی سرش